طبیعت
بی تو مهتاب شبی باز از آن گوچه کذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار توو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
باغ صد خاطره پیچید
یادم آمد که : شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گوشودیم ودر آن خلوت دل خواسته گشتیم
فریدون مشیری
نوشته شده توسط :غریب